خسته ام خلوتم را تو نزن برهم
من برای تو ام اینک اما به تنهایی خود محتاجم
آخرین حرف تو این بود و من زود باور بی صدا رفتم و آرام که تو اندیشه کنی
به منی که شده بودم دنیای تو من زود باور
و چه غافل بودم من فهمیدم آن لحظه که نا محرمی آمد به خلوته گه من:
خسته ام خلوتم را تو نزن برهم من برای تو ام اینک اما به تنهایی خود محتاجم
آنچه گفتی تو به من یک سره من پس دادم
آری تو که خودرانده شده بودی و من در خلوت گه تو سخت چه نا محرم بودم
موضوع مطلب :